- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زبانحال عبدالله بن الحسن علیه السلام
ماندن پروانه در بین قفس ها مشکل است مأمن موج خروشان گشته تنها ساحل است در مرام عاشقی اول قـدم سر دادن است گرچه این تحفه به درگاه عمو ناقابل است وقت جانبازی شده باید که جانبازش شوم غفلت از دلدار کار مردمان کــاهل است زادۀ شیــر جمــل باید که شیــدایــی کنــد عمه جان رنجه نشو، این حرفها حرف دل است عمه جان یک عده وحشی دور او حلقه زدند وای من تنها و زخمی زیر دست قاتل است میروم تا بیش از اینها حرمتش را نشکـنند چکمه پوش بی حیا از شأن قرآن غافل است بی حیا، یابن الدّعی کم نیزه بر رویش بزن صورتش بهر رسول الله مـاه کـامل است شکـر حق من آخرین جانبـاز ثـارلله شدم دست های کوچکم بهر امامم حـائـل است خوب شد رفتم نمیبینم که دیگر بعد از این قسمت ناموس حیدر ناقـۀ بی محمل است خوب شد رفتم نمیبینم که دیگر بعد از این کاروان عشق را در کنج ویران منزل است
: امتیاز
|
شهادت فرزند حضرت زینب سلام الله علیها
دو خورشید جهان آرا، دو قرص ماه، دو اختر دو آزاده، دو دلداده، دو رزمنده، دو هم سنگر دو شایسته، دو وارسته، دو دردانه، دو ریحانه دو نور دیده در دیده، دو روح روح در پیکر دو یاس ارغوانی نه، بگو دو آیۀ قــرآن دو یوسف نه، دو اسماعیل از یک قهرمان هاجر کشیده شانه بر مو، شسته صورت از گلاب اشک گرفته چون دو قرآن دخت زهرا هر دو را در بر به سر شور و به رخ اشک وبه کف تیغ وبه دل آتش به سیرت، سیرتِ قاسم، به صورت، صورتِ اکبر منای کربلا گردیده محو این دو قـربانی نوای نیـنـوا از نایشان بر گـنـبـد اخضر دو اسماعیل نه، دو ذبح کوچک نه، دو قربانی قبول درگهش گردیده و دل شاد شد خواهر به اذن یوسف زهرا دو نسل جعفر طیّار درخشیدند در میدان چو خورشید فلک گستر فلک در آتش غیرت، ملک در وادی حیرت که رو آورده درمیدان دو حیدر یا دو پیغمبر! یکی میگفت دو خورشید از گردون شده نازل یکی گفتا دو مه تابیده یا دو آسمان اختر نـدا دادنـد ما از نسل عـبـداللهِ و طـیّـاریم که باشد جدۀ ما فــاطمه صدیـقـۀ اطـهـر پیمبر جد و زهرا جده و مادر بود زینب حسین بن علی جان و پدر عبدالله جعفر خروشیدند همچون شیر با شمشیر یک لحظه دو حیدر حمله ور گشتند بر دریایی از لشکر تو گفتی در اُحُد تابیده دو بدر جهان آرا و یا دو حیدر کرار رو آورده در خـیبر ز آب تیغ هر یک آتشی می ریخت در میدان که گفتی شعلۀ خـشـم خــدا پیچـیده در محشر چو آتش بر فلک فریاد میرفت از دل دشمن چوباران بر زمین میریخت دست وپا وچشم و سر زهم پاشیده چون پیراهن از هم هر دو اعضاشان ز بس بر جسم شان بنشست زخم نیزه و خنجر به خاک افتاد جـسم پاکشان چون آیۀ قرآن دریغا ماند زیر دست و پا دو سورۀ کوثر چو بشنید از حرم فریادشان را یوسف زهرا به سرعت آمد و بگرفت همچون جانشان دربر دریغا دو همای عشق در آغـوش ثارالله همای روحشان ازموج خون درآسمان زد پر چو دید از قتلگه آرند آن دو سرو خونین را درون خیمۀ زینب گشت پنهان با دو چشم تر نهان شد در حــرم کو را نبیند یوسف زهرا مبادا چشم حق گردد خجل ز آن مهربان مادر بیا لیلا تماشا کن مقام و صبـر زینب را که دریک لحظه داده در ره دین دوعلی اکبر به ثارالله و صبر زینب و خون دو فرزندش سلام "میثم" و خلق خــدا و خــالق داور
: امتیاز
|
شهادت فرزند حضرت زینب سلام الله علیها
دو تا نهــال دو تا ســرو ایستــاده شدند دو جــان نثـار حسین و دو آزاده شدند مقام زینب کبــری ببین که این دو پسر فقط به خاطر مــادر امــامــزاده شــدند تمــام آبــروی باغبــان همین دو گـلـنـد که در حفــاظت از بــاغ استـفـاده شدند به دست دایی اگر چه سوار اسب شدند به دست نیـزه و شمشیــرها پیـاده شدند کنار اکبــر و قــاسم میــان دارالحــرب دو طفل باعث تکـمـیــل خانــواده شدند پــیـام غـربت زینب شــدنــد آن روزی که سربریده نه چون نامه سرگشاده شدند اگر چه ســوم شـعـبــان نشد محــرم شد به وقتش این دو به ارباب هدیه داده شدند حــلال زاده بـه دائـیــش می رود آخــر غــریـب وار اسیــر حــرام زاده شــدند
: امتیاز
|
مدح حضرت زینب و شهادت فرزندش
به نام نامی زینب که آیت العظمی است قسم به نام عـقـیـلـه که عـلـم الاسـماست بـلـنـد مــرتبــه بــانــوی فــاطــمیّ علی تــمــامی وجـنـاتـش تــمـامـی مــولاست غــلامــزادۀ ایــلـش قـبـیــلـۀ مــجــنــون کنیــزه خــادمه هایش عشیــرۀ لیـلاست نفس نفس نفـهــاتش چکــامــه ای شیــوا و حرف حرف کلامش قصیدۀ غـراست قلم چگونه نویسد که خامی محض است کلام پختۀ عمان بخوان که روح افزاست زنــی که دست خــدا را در آستـین دارد زنی که یک تنه مرد آفرین کـرببلاست برای آل عـبـا بــوده واجب الـتـعـظـیــم حسین فاطمه احمد حسن علی زهراست عقـیـله ای که عـقول از مقام او حیــران فهیمه ای که فقاهت ز فهم او رسـواست نــدیــده ســایــۀ او را نــگــاه همســایــه اگرچه مدت سی سال پیش این دریاست ندیــده ســایــۀ او را مــدیــنــه یا مـکــه که شهر در قرق چند حضرت سقـاست نسیــم هم نــوزد سمت چــادرش حــتی که این حریم حریم فرشته های خـداست نه خاک بر دهنم رخصتی فرشته نداشت مقــام چــادر خــاتــون فــاطـمه بالاست هزارمرتبه شوید دهان به مشک جبریل هنوز بــردن نــامش بـرای او رویـاست ز مادحیــن بــزرگــی این ســرا مــریـم ز واصفین بلندی این حــرم عیسی ست رکاب ناقه که سر قـفـلی عـلـمـدار است ستون خیمه که قلب خیـام عــاشوراست پنــاهــگــاه تپــش هــای خــستــۀ سجــاد امــام هــاشـمیــان و شـفـیـعـه فــرداست اگر حسین در اعماق سینه ها جـاریست اگر حـسـیـنـیـه ای در تمــامی دلـهـاست ولی حسیــن خــودش زیـنـبـیـه ای دارد که در تمـامی افــلاک بیرقش بر پـاست رسیـد ظهــر دهــم فصــل اوج غــم اما میان خیمه خود مانده در دلش غوغاست اگـر چه پــای به پـای بــرادرش رفـتـه اگرچه بانــوی غمگیــن خیمۀ شهداست اگــرچه بر سر بــالین هر شهــیـدی بود اگــر چه شــاهــد رزم اهــالی دریاست چــقــدر پـیکــر خــونیـن بــدست آورده چقدر چادرش از خون لاله ها زیباست میــان خیــمه نـشـسـته ز دور می شنوند خروش تازه جوانهای خود که بی همتاست دو شـیــر زادۀ او در کـشــاکش رزمنـد و در حــوالی آوردگــاه طـوفــانهــاسـت گــرفــتـه اند تمــامی پهــنـه را بـا تـیــغ شنید و گفت رجزهایشان عجب گیراست و بــا شمــارش تکــبیــرهای عبــاسـش گــرفته است که تعــداد ضـربۀ آنهاست پس از بــرادرش آهسته میــکشد تکبـیـر و گــاه گــاه بگــویـد بــرادرم تـنهــاست کمی گــذشت خــروشی دگــر نمی شنود نوای تازه جوان ها به جای آن برخواست میــان خیــمه خود مانــده و نمی شنــوند بغیر نـاله که از سمت نیــزه ها پیداست بغیر خــنـده و صوت اصابت صد تـیــر بغـیر هلهله هایی که در دل صحـراست هنـوز مــادرشــان گــوش می کـنــد اما نمی رسد به جز آهی که بر لب سقاست صدا صدای نفس های مانده در سینه است صدای چرخش شمشیرها و مرکب هاست میان آن همه فــریــاد و ناســزا فهمــیـد برای بردن سرها به نیــزه ها دعواست غــروب بود و میــان خیــام میگــردیــد که دید خیمه سـرخی که خیمه شهداست میــان آنـهـمـه تنهــای بی ســر خــونین کنــار پیکــر اکبــر که اربــاً اربـا است شناخت پیکــر زخــمـی ســروهـایش را اگرچه سر ز تن چــاک خورده جداست هنــوز گــرم تمـاشــای کــودکــانش بود که دید شعله آتش ز خیمه ها برخواست حرم اسیــر حــرامی و مــادری می دید که زلف تازه جوانهای او ز نیزه رهاست
: امتیاز
|
شهادت فرزند حضرت زینب سلام الله علیها
عشق زینب با برادر جلوه ای دیگر گرفت عشق بازی را به رسم عاشقی از سر گرفت در مدار حق پرستی کو یکی زینب شناس در مقـام بندگی احراز از کــوثــر گرفت سکۀ عشق و محبت را به نام خـویش زد زانکه از مریــم مقـام قرب، بالاتر گرفت چــادرش نـور حجاب نه فـلک تامین کند کی تواند دست دشمن از سرش معجر گرفت حجر اسماعیل را در کـربلا احـداث کرد او که با قربانیانش سبقت از هاجر گرفت گیسوی نوبــاوگــان را شانه با لبخـند زد وقت رزم کودکان امداد از حیــدر گرفت تا نکاهد گوهــر صبــرش به میدان عمل در حرم دست توسل سوی پیغمبر گرفت با شجاعت، با شهامت، با وقار آمد به پیش گرد غربت را به کلی از رخ دلبر گرفت مادری را کرد ثابت، خواهری را داد اوج سر، فرو افکند و باران از نگاه تر گرفت یاد ابــراهیم داد اینگــونه قــربــانی دهند امتحان داد اول و راه حــرم آخر گرفت تا به مرگ کودکانش مطمئن گردد ز رزم مادر رزمندگان در خیمه ای سنگر گرفت عون از شهد شهادت ناگهان سیـراب شد با همان بال و پر خونین، به جنت پرگرفت چون در آن میدان محمد شد حماسه آفرین نعــرۀ تکـبیــر عبـاس دلاور ســر گـرفت بار دیگر حمله ای با رمز یا زینب نمـود ساعتی نگذشت، در خون، ذکر یا مادر گرفت لاله و آلاله پرپــر، پیش چشــم بــاغبــان سوی گلزار شهیدان هر دو را در برگرفت بــاز هم زیـنـب نیــامد دیدن این کشته ها پیش گهواره زبانی با علی اصغـر گرفت تا حسیــنم را نبینم در حــرم خجــلت زده خویش را گم میکنم، شاید ره دیگر گرفت
: امتیاز
|
زبانحال فرزند حضرت زینب سلام الله علیها
الا اى آسمــان عشق بنگر اخـتـر خود را بلا گردان اصغر كن دو طفل خواهر خود را بیا و بر مگردان این كفن پوشان زینب را كه نزد فـاطمه بالا بگیرد او سر خود را توهر جا رفتى و زینب كنارت بود و ما بودیم به دنبالت بِبَر بر نى سر دو یاور خود را بدان غیرت ز حیدر، رزم از عباس تو داریم نظر كن رزم شاگردان میر لشگر خود را زنسل جعفریم و دستِ بسته روزى ما نیست بده اذنى كه نگشائیم این بال و پر خود را وفاى مادر ما بعد از این بهتر عیان گردد تو هرگز نشنوى آه و فغان خواهر خود را تو میدانى كه سیلى خوردن مادر چه بد دردى است چسان ما بنگریم آزرده روى مادر خود را؟
: امتیاز
|
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها
ای از سـفر برگشـته بابا، پیکرت کـو؟ سـیمرغ قاف عاشـقی بال و پرت کو؟ برروی شــاخ نیزه ها گل کرده بودی حالا که پـائین آمدی برگ و برت کو؟ ازمن نمی پرسی چه شداین چند روزه؟ ازمن نمی پرسی نشـاط دخـترت کو؟ آوای قـــرآن خـوانـدنــت لالای ام بـود قربان قرآن خواندن تو، حنجرت کو؟ لب های مـن مثـل لــبت دارد ترک ها با این لب عطشان بگو آب آورت کو؟ می گفت عمه با عمامه رفــته بــودی حـالا بگو عمـامه ی پیغـمبــرت کـو؟ بـابـا ، سراغ از گوشـوارمن نگیری! من از تو پرسیدم مگر انگشترت کو؟ این چند روزه هر کسی سوی من آمد فریادمی زدخارجی پس زیـورت کو؟ بعد ازغروب واقعه همبازی ام نیست خیلی دلم تنگش شده ،پـس اصغرت کو؟ دیگربس است این غصه ها آخرندارد من را ببــر ، گـر چه کبـــوترپرندارد
: امتیاز
|
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها
نـفــس در ســینه از آهــم شـرر شد تــمـام قــوت مــن، خـون جگر شد چه ایـامی که از شـب، تـیرهتر بود چه شبهایی،کـه باهجرت سحرشد چه سود ازگریه،هرچه گریه کردم شــرار دل، ز اشــکم بــیشــتـر شد تــن صــد پــارهات در کــربلا ماند سرت بر نیزه با من، هــمســفر شد خــمیــدم، در سـنـــین خــردســالی به طــفلی، قــسمــتم، داغ پــدر شد لــب مـــن از عـطش، خشکیده بابا چــرا چــشمان تو از گریه تر شد؟ زبــان عــمه، شــمشیــر عــلی بود ولــی او بــر دفــاع مــن، سـپر شد نــگه کـــردم بــه رگهـای گلویت از ایــن دیــدار، داغــم تــازهتر شد اجــل، جــام وصــال آورده بر من خدا را شکر، هجرانت به ســر شد ســـرشــک دوســتانــم، دانـه دانــه تمـــام نـــخل «مــیثم» را ثــمر شد
: امتیاز
|
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها
بــابــا بـنگـر رویِ بـهـم ریخـتـه ام را وا کــن گـرهِ مــوی بهم ریخـتـه ام را دیگر رَمَـقـی نیست به رویت بگُـشایـم چشم تــر کم ســویِ بـهـم ریخته ام را من فـاطمۀ شام شدم خُــورده نگـیـریـد لــرزیـدنِ بــازوی بـهـم ریـخـتـه ام را آرام کن عمّه تو پس از حـرفِ کنیزی ایـن خـواهـرِ والای بـهـم ریخـته ام را هرتکه ای از زیورمن دستِ کسی رفت پـــیدا کـن الـنگــوی بهـم ریـخته ام را در شــامِ غــریـبـانِ مـن آرام بـشـویـید خـونـابـۀ پهلـوی بهــم ریـخــتــه ام را زیبایی دختریكی اش مــویِ بلند اسـت صد حیف كه گیسویِ به هم ریخته ام را
: امتیاز
|
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها
پنهان به خاك كردم رازی به آب دیده بــا كس نمی توان گفت سرّ دل رمیده وقــت ســحر دعایم شد عاقبت اجابت بر شام تــار ما هم سر زد شبی سپیده پرواز بردم از یاد بالم چو شد شكسته این است حال و روز مرغ به خون تپیده شــادابــی گذشــته از من مخواه دیگر برگشت ناپذیراست رنگ ز رخ پریده قــوّت نــداشــت پـایم تـا پیش تو بیایم از بس كه دختر تـو در خـارها دویده بسیار رنــج بــردم در راه عشقت اما بــار ســـفر كــشیدم بـــا قامتی خمیده وضعیتی است وضع رأس تو و سر من مجـنون سر شكسته، لیلای سر بریده
: امتیاز
|
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها
ویـران سرایم امشب شد میهمان ســرایم اینجا که خیزران نیست قرآن بخوان برایم هر شب صدات کردم امشب دعات کردم یـــا در بـــرم بـمانی یا هـمرهـت بیـایـم زهــرا عــذار نـیـلـی نگـشود بهـر حیدر من هم به محضر تو صورت نمی گشایم گر افـکنی جدایی در بـین جسـم و جانم دیگر به جان زهرا از خود مکن جدایم من دختر حــسـینم هــم ســنگر حـسـیـنم مــاه صـفر مـحـرم، شام است کـربـلایم خواهم در این خرابه دور سـرت بگردم دیوار گـشتـه حائل، زانــو شـده عصایم دیشب به شوق وصلت تا صبح گریه کردم امـشـب بگو اسیــران گریند در عــزایـم کی گفته درخرابه شب ها گرسنه خـفـتم بعداز تو بوده هر شب خون جگـر غذایم دانـی چرا عــدویم تا حد مــرگ می زد فهمیده بود از اول مـن دخت مرتضایـم تا دور او بــگردم تـا دست او بـبـوســم ای کــاش هـمـرهت بود عموی با وفایم هــر چــنــد روســیـاهــم آلـودۀ گـنــاهم مـولا بگیــر دستـم مـن "میــثم" شــمایم
: امتیاز
|
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها
امشب به دامن مـن خورشید آرمیــده یا ماه آسمان هــا در کلــبه ام دمــیده دخترهمیشه جایش آغوش گرم بــاباست کس روی دست دختررأس پــدرندیده ازدل چراغ گیرم ازاشک، گل فشان از زلف، مشک ریزم بابا ز ره رسیده ازبس که چون بزرگان بارفراق بردم در سن خُردسالی سرو قـدم خــمیــده بابا چه شد که امشب با سربه من زدی سر جسـمت کدام نقطه در خاک وخون طپیده هم کتف من سیاه است،هم روی من کبوداست هم فرق من شکسته، هم گوش من دریده داغم به دل نشسته آهــم ز سر گذشته چشمـم براه مانده اشکم به رخ چکیده از بـس پیــاده رفتـم پایـم ز راه مانده ازبس گرسنه خفتم رنگ از رخ پریده تو رفع تشنگی کن از اشک دیدۀ من مــن بـوسه می ستانم از حنجر بریده انگشت های عمّه بگرفته نقش گُلزخم از بس نشسته وخارازپای من کشیده جسمم رود شبانه در خـــاک مخفیانه یـاد آورد ز زهــرا دفن مــن شــهیده گشتم خموش ودادم بربیت بیـت(میثم) صد محنت نگفته صــد راز نــاشنیده
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام حسین علیه السلام
مـیــخانه مـگر بال و پــرم را بـپـذیـرد تـــا آتــش مــستی جـگــرم را بپــذیـرد ظـرفیت دل در گرو پاکیِ ظـرف است ای کـاش همیــن مختصـرم را بپـذیـرد در زاویـهٔ گــردش پـیـمانـه نــشـســـتـم تــا دســتِ گــدای سـحــرم را بپــذیـرد منظورِمنِ بی سر و سامان خودساقی ست پس اوست که بـاید نظــرم را بپـذیــرد جارو زده ام بـا مـژه خـاک قــدمش را شاید بـرســد چشــم تــرم را بــپــذیــرد سر می کشم آن قــدر به بالا که بـبـیـند دنبــال هــمیــنــم کــه سـرم را بپذیــرد مقصود من ازعـشق،تماشای حسین است سرمست شدن با قد و بالای حسین است سرمایه سری هست، فدای سـر اربـاب سر به ســر ارباب، سرِ نـوکـر اربـاب بهتر که سرم را به روی دسـت بگیرم چیــزی که نــدارم ببرم محضر ارباب از کــودکی ام یــاد گرفتــم کــه بگـویم مــادر پــدرم نــذر پــدر مــادر اربـاب تا بوده همین بوده و تاهست همین است جَمعـند گــداها همه دور و بـر اربــاب کار آن قــدری هست که بی کار نباشد یک کارگـر از این همه کـارگر ارباب این بال و پـر سـوخـتۀ فطــرسـی ام را امشب بــرســانیــد بـه خاک در اربـاب با گفتن یکبار«حسـین جان» گنهم ریخت قبل از رمضان،سوم شعبان گنهم ریخت تا سفرۀ افطار شما هــست، گــدا هست آقا که حسین است، بـرای همه جاهست ما درد نگـفـتـیم و مــداوا شــده رفــتیم پس بیشتر از هرچه که درد است، دواهست عیسی نَفَسی هست اگر از نَفَس تـوست در سینه ات انگار نفس نیست، شفاهست تا خانه ببــر ســائل خود راکه بـگـویی هر وقت گـرفتار شدی خــانۀ ما هست در سـیـنۀ سینایی ات، اربـاب دو عالم! گنـجـیـنـه ای از جلوۀ اسماء خدا هست ما عرش خــدا را که نـدیـدیــم، ولـیکن جایش شب جمعه،حرم کرب وبلاهست مــا تــا ابــد دهــر بــدهکـار حـسـیـنـیم والله گـرفتــار و خــریــدار حـســیـنـیـم سرچـشـمهٔ توحید دو تا چشــم ترت شد تا عــرش پــریدن هنرِ بـال و پرت شد با زلفِ کـشیده، صف خیــرات کشیدی یک شهر نمک گیر تو و موی سرت شد بالا بنشین ای به قیــامت، قـد و قــامت یکبار زمین خوردی و دل خون جگرت شد باید که ز خاک قــدمش بوسه بـگیــرند هر وقت که هـمبازی تو در به درت شد ایــن پـیرهن ســرخ نشــان داد شهادت از روز ازل آمــد و مــدّ نــظـرت شــد لیلا تــویی و ماهمه مجـنـون تو هستیم جانانه مسلمان تو و خــون تو هـستـیـم آواره تــریــن ســائــل درگــاه رسـیــده درمانــده تــرین مـانــدۀ در راه رسیده ای جلــوهٔ رحمانـیت ای رحـمت مطلق نــور تــو بــه دادِ دل گــمــراه رسیــده قطع به یقین، دستِ بگیر است، قـیامت دستی که به دامــان تو ای شــاه رسیده یک وقت تن محتــرمـت درد نگــیــرد از عــرشِ خــدا حولـــۀ دلخواه رسیده شش ماه به روی جگـرِ سوخـته دل ها داغ انـا الـعـطـشـان تــو بــا آه رســیـده می خواست که از مادر تو اشک بگیرد این بوسه که حالا به گــلوگــاه رسیــده جبریل که پر ریخت، پیمبر نفسش رفت حرف از گلوی توست که مادر نفسش رفت
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام حسین علیه السلام
تا ابد كـوثر توحید زپیــمـانه ی اوست سینۀ سوختگان شمع عزاخــانۀ اوست شعله های عطشش درنفسِ خسته ی ما كوه سنگین غم مابه روی شانه ی اوست حرم اوست حریمی كه بُودكعبه ی جان دل بشكسته بهشتی ست كه ویرانه ی اوست دل آتش زده ی ماكه جهانی راسوخت شعله اش از شرر دامن ریحانۀ اوست گوهری راكه خداقیمت آن داند و بس درّاشكی ست كه تقدیم به دردانۀ اوست طرفه بیتی ست ازآن شاعرشیرین سخنش یك جهان عاطفه در ساغر و پیمانۀ اوست این حسین كیست كه عالم همه دیوانۀ اوست این چه شمعی ست كه جان ها همه پروانۀ اوست هركجا حكم الهی ست سخن گو،سرِ توست شاخه ونخل و نی وطشت طلا منبر توست به قیامت قسم از صبح قیامت تا حـشر همه ایام قیامت همه جا محشـر توست آن چه گفتند و نگفتند به اوصاف بهشت همه در یك گل لبخند علی اصغر توست آن چه بخشید به اسلام بقا خون تو بود آنكه خون تو بقا یافت از او خواهر توست عضو عضو بدنت نیزه و زخمت آیات ورق مصحف آغشته به خون پیكرتوست دوست میخواست تو را كشته ببیند ور نه نیزه فرمان بَرِ تو تیغ ثناگو سر توست نه محرم نه صفر بلكه همه دورۀ سال باید این بیت بخوانیم كه یاد آور توست این حسین كیست كه عالم همه دیوانۀ اوست این چه شمعی ست كه جان ها همه پروانۀ اوست كیست این عصمت اعظم كه ز توفیق تنش گرگ معصوم شود در گذر از پیرهنش بــوریــا یــافته تــوفیق كه پـیچد بر او ورنه در عالم معناست دو عـالم كفنش حق بر آن بود كه برگرد سوی خیمه برو شه برآن بودكه افزون بشودسوخت تنش مددی داد به قاتــل كــه زنــد بهتر تیغ عالمی سوخت ازاین كشمكــش تن به تنش چهره ی شمر درآن چشمه ی خورشید افتاد گـرگ افــتاد به جان دو غزال چمنش این حسین كیست كه عالم همه دیوانۀ اوست این چه شمعی ست كه جان ها همه پروانۀ اوست
: امتیاز
|
بازگشت شهدای گمنام به وطن
خبر این بود که یک سرو رشید آوردنـد استخوان های تو را در شب عید آوردند جیب پیراهنی آغشته به خــون را گشتند نامه ای را که به مقصد نـرسیـد آوردند نامه مثل جگر تشنه ی تو سـوخـتـه بود قـفـل آن بــاز نشد هر چه کـلـیـد آوردند مادرت گفت کـبوتر شده ای، می دانست آسـمـان را به هــوای تو پــدیــد آوردنـد لحظه ی رفـتن تو خوب به یـادش مانده آب و آیـیـنـه و قـــرآن مـجـیــد آوردنــد جـا نـمـاز متـبـرک شـده اش را آن روز با گـلـی سـرخ که از باغچه چید آوردند وقت رفتن تو خودت روضۀ اکبر خواندی کوچه ابری شد و بــاران شـدیـد آوردنـد سـال هـا بـعـد تو از راه رسـیـدی اما... خوب شد مادرت آن روز ندید آوردند... پیکری را که به شش ماهگی ات می مانست پیـکـری را که به قـنـداق سـفـیـد آوردند حتم دارم که خود حضرت زهرا هم بود روزهایی که به این شهـر شهیـد آوردند
: امتیاز
|
ذکر نوحه دوازده شب اول محرم 5
شب اول - حضرت مسلم یه شب تار- یه سپهدار- با دل زار- تن بیمار شده آواره و حیران - توی کوچه توی بــازار دست بسته - تن خسته - عهدشو دنیا شکسته آمـده پشت دیــوار- خــانــۀ طــوعه نـشـسـتـه واویلا واویلا واویلا واویلا دل زارش- بیقراره - زیر لب زمــزمه داره کاش میشد اهل حرم رو- با خودش مولا نیاره اگه رفتم - به ســر دار- خــدا آقا مو نگهـدار اگه دست - منو بستن - فــدای دست عـلـمدار واویلا واویلا واویلا واویلا شکر لله - به ره دوست - شدم اول - من فدایی از همین جا - توی کوفه - دل من شد- کربلایی واویلا واویلا واویلا واویلا ******************** شب دوم - ورودیه دوبــاره این- دل زارم- بیــقــراره- بیقــراره میخواد این دل - که بسوزه - باران از دیده بباره آمده ماه محرم- خواهرش در - شور و شینِ تو دلش عشق حسین و- رو لباش ذکر حسینِ واویلا واویلا واویلا واویلا خواهرش زینب محزون - میزنه بر- سینه و سر مـادرش زهــرا میخونه - دوباره غریب مادر آمــده موسم اشک و - گـریه و ضجّه و نـاله برا اکبر- برا قـاسم- برا اون طفل سه ســاله واویلا واویلا واویلا واویلا خــدایــا بر عــزادارا - بده تـوفـیـق گــدایـی شاید امسال - تو محرم- دلمون شد - کربلایی واویلا واویلا واویلا واویلا ******************** شب سوم - حضرت رقیه به دلــم افـتـاده امشب - که میــاد بابای نـازم میخوام امشب- نذر بابا- عاشقانه- جان ببازم به دلــم افتاده امشب- که شفــا میگیــره دردم میرم امشب - پیش بابا - میرم و بَر- نمیگردم واویلا واویلا واویلا واویلا کی میگه- من یه یتیـمم- کی میگـه بابا ندارم میخـوام امشب- سرمو رو - شانۀ بابا بزارم اگه بـابا مو بـبـیـنــم - می شـمـرم درد دلامو نشون بابا میـدم من - هم پاهامو- هم موهامو واویلا واویلا واویلا واویلا منو اشک و- منو ناله - من و غربت - من وسیلی من و این کنج خرابه - من و این صورت نیلی واویلا واویلا واویلا واویلا ******************** شب چهارم - حضرت حر شب چارم از محرم- شب هرکی- دلشکسته است شب توبه- شب برگشت- شب هرکی- زار وخسته است شب چارم- ازمحــرم- شب هرکی- روسیــاهِ هرکی که چاره نــداره- هرکی که غرق گناهِ واویلا واویلا واویلا واویلا آی گنهکــارا بیــایـیـد - آقــای ما مهــربــونه ما خطا میکنیم اما- بازم اون ما- رو میخونه شب چارم- شب حُـرِّه- شب آزادی و غیـرت شب اشک و- التمــاسِ- به امیــد یه عنــایت واویلا واویلا واویلا واویلا اگه با عشق و ارادت- بشه دریا- دیده هامون میـزنه آقــا صدامون- میکنه زهــرا دعـامون واویلا واویلا واویلا واویلا ******************** شب پنجم – عبدا... بن الحسن عمو جــونم- تا که دیــدم- اسیـر قــوم لئیمی نمی خواستم- که دوباره- بچشم طـعـم یتیمی نمی خواستم- جا بمانم- عمو از قاسم و اکبر مرغ روحــم- برای دیدن زهــرا- میــزنه پر واویلا واویلا واویلا واویلا از تو دستای قشنگت - تا خدا من- پر کشیدم فدای دستهای پر مهـرت عمو دست بُریــده ام چی دیگه بهتر از اینه - شدم آ خر- یه فدایی خــدا حـافـظ عمه زینب شده هنگــام جــدایی واویلا واویلا واویلا واویلا ******************** شب ششم حضرت قاسم اذن میدان- بده برمن ـ عمو جونم - عمو جونم بعد اکـبر- نمی تونم - نمـی تـونم - که بمونم عمو جونم - بخدا این - دل شیدا ـ شد هوایی بزار من هم ـ مثل یـارات ـ باشم آقا ـ یه فدایی واویلا واویلا واویلا واویلا عمو جونم - دل تنگم- بی قرار- روی باباست خیلی وقته - تو دلم شوق وصال - روی زهراست واویلا واویلا واویلا واویلا ******************** شب هفتم- حضرت علی اصغر روی دست- گل زهرا- میدرخشه- یه فرشته که تودستـهـای قـشـنـگـش- سند بــاغ بهـشته توی خیمه- یه دل بی تب و تابه - که خرابه بارالها - روی دستهای حسین طـفل ربــابـه وایلا واویلا واویلا واویلا توی لشگر-یکی پیداست- که تو دستش یه کمونه گمانم طفل ربــاب و- حــرمله کــرده نـشونه وایلا واویلا واویلا واویلا ******************** شب هشتم – حضرت علی اکبر غرق خون شد- گل لیلا- وای اَمان از- دل بابا ارباً ارباً - ماه زهـرا- وای امان از- دل بابا آمـده بابـای پیــرش- کنــار نـعـش جــوونـش میزنه بوسه به روی- صورت غرقه به خونش واویلا واویلا واویلا واویلا آمدم یک - بار دیگـه - صداتـو بشنـوم اکبــر آمدم تا- که بـدم من- تو رو تحــویل پیـمـبر تو رو کشتن- نانجیبا- مرگ براین- فرقه اعدا اف بر این پستی اعدا- بعد تو خاک - سر دنیا واویلا واویلا واویلا واویلا تو حرم از- غم اکبر- شیون وسوز و گـدازه عـمـۀ زار و حــزینش - رفته تشیــع جـنــازه ای خــدا داغ پیمبر- تازه شد باز- توی خیمه اشبه الناس رسولِ - تو خوابِ ناز- توی خیمه واویلا واویلا واویلا واویلا ******************** شب نهم- حضرت ابالفضل (ع) عمو رفته - آب بیاره- آخه اصغر- بی قراره عـمو رفته - آب بیــاره - کـار عمه - انتظـاره توی خیمه شده نجوا - عـمو عبـاس شده سقا رو زمین دستهای سقـّا ـ به کـمر دستهای بابا واویلا واویلا واویلا واویلا کـنار علـقـمـه انگــار- مجلس خـتــم شهـیــد آمـده مــادر ســادات ـ ولــی بـا قــد خـمـیــدِ عمو عباس- بیا برگرد- بی تو عمه نگــرانه عمو عبــاس- بیا برگـرد - که بـابا تنها نَمانه واویلا واویلا واویلا واویلا ******************** شب دهم – امام حسین (ع) تسیـلـیـت آی ـ عــزادارا - آخــر کار حسیـنِ ناله داره- گریه داره - هر کی که یار حسینِ توی خیمه - توی صحرا- همه مشغول نمازند دلشون شادِ که فردا- با آقاشون - سر می بازند واویلا واویلا واویلا واویلا دل زینب - بی قراره - داره از غصه میمیره آخه فردا - بی حسیـنِ - آخه فـردا- یه اسیره واویلا واویلا واویلا واویلا
: امتیاز
|
ذکر نوحه دوازده شب اول محرم 4
در غــریبی نهــم ســر به دیــوار گــریــد از حــال من چــوبــۀ دار کــوفه پُــر گشته از کـیـنه برگرد وارث آب و آئـیـــنــه بــــرگـــرد سیدی سیدی ای حسین جان؛ سیدی سیدی ای حسین جان *********************************** شد دلــم همــچـو زلف تو بی تاب بسته شـد بر روی مــیــهــمان آب در دل کــوچــه هــا با دل تــنــگ جای گل بر سرم می خورد سنگ سیدی سیدی ای حسین جان؛ سیدی سیدی ای حسین جان *********************************** یــاد تــو شــد چــــراغ شــب مــن مـی چــکــد خــون دل از لــب من یاد اشک تو بر من چه سخت است گریــۀ پیش دشمن چه سخـت است سیدی سیدی ای حسین جان؛ سیدی سیدی ای حسین جان ************************************************** ورود كاروان به كربلا غــم بـه مــهــمــانــی دل رســیــده کــاروانــی بــه مــنــزل رســیـــده حــاجــیـان این منــای حسین است کــعـبه در کـربــلای حسیــن است السلام السلام ای حسین جان؛السلام السلام ای حسین جان ************************************ کــربــلا؛ مـاه و مــه پــــاره آمـــد غنــچــه ای بــیــن گــهــواره آمــد داغ تـیــر عــدو گــردده احـسـاس بر گلــوی عــلــی؛ مـشـک عبــاس السلام السلام ای حسین جان؛السلام السلام ای حسین جان ************************************ نیــزه بــوسد همین جــا ســری را دشـمـنـت دزدد انــگــشــتـــری را آتــش کــیــن کــجــا وادی طــــور نــعــل تــازه کــجــا ســورۀ نـــور السلام السلام ای حسین جان؛السلام السلام ای حسین جان ************************************************** حضرت رقیه (س) ارث حــیــدر بــود ای پــدر جـان نیــمـه شب ســر زدن بر یــتـیمان من یــتــیــمـی کتک خورده هستم آیــــنــه بــــودم امــا شــکـــسـتــم ای پدر ای پدر ای حسین جان؛ ای پدر ای پدر ای حسین جان ************************************* شد نــوازشــگــرم بــی تو دشــمن نقــش گــل زد روی صــورت من ایــن کــبــودی دهــد بــوی زهــرا بـشــکــنــد دست دشــمــن خــدایــا ای پدر ای پدر ای حسین جان؛ ای پدر ای پدر ای حسین جان ************************************* خـاک و خــاکستــری گشته رویت چـه نــمــوده عـــدو بـا گــلــویــت خــانــۀ خـــولــی و دیــــر راهــب با ســر تو چه کــرد این مصــائب ای پدر ای پدر ای حسین جان؛ ای پدر ای پدر ای حسین جان ************************************************** طفلان حضرت زینب (س) شــاه بی لــشــکــرم کــن نــظــاره خــواهــرت مــانــده و دو سـتــاره یــا بــده اذن مــیــدان به خــواهــر یا بــگیــر از من ایــن دو کبــوتــر سیدی سیدی ای حسین جان؛ سیدی سیدی ای حسین جان *********************************** نــزد نجمه که داد قـاســم از دست نام مــادر بــرایــم چه سخـت است ای امــیــــر مــن ایــن دو بــــرادر هر دو قــربــان یک مــوی اکــبـر سیدی سیدی ای حسین جان؛ سیدی سیدی ای حسین جان *********************************** گرچه هــجــران نبــاشد خــوشـایند گــر چه مشــکــل بود داغ فــرزند مـن به جــان میــخــرم مــاتــم تــو هــر غـمـی را به غــیـر از غم تو سیدی سیدی ای حسین جان؛ سیدی سیدی ای حسین جان ************************************************** عبدالله ابن الحسن خیمه ها سـر به ســر شد پــریشان می رود یک یــتــیــمـی به میــدان تشنــه ای در صـف لالــه هـا رفت دست خـالی سوی نــیــزه ها رفت آه و واویــلا آه و واویــلا ؛ آه و واویــلا آه و واویــلا ********************************** می چکــد تشنــگــی از نــگــاهش ســیــنــه ی آســمــان قـتـلـگــاهش تــیــر دشــمــن دریــده گــلــویـش دست و پــا زد کــنـار عــمــویش آه و واویــلا آه و واویــلا ؛ آه و واویــلا آه و واویــلا ********************************** بوی عطـر حسن گشتــه احســاس دست او شد جــدا هــمچــو عبـاس صید بشکـسـتـه پــر زد پــر و بال جــان دهــد با عــمو بیــن گــودال آه و واویــلا آه و واویــلا ؛ آه و واویــلا آه و واویــلا ************************************************** قاسم ابن الحسن ای حســن جــان کـجــایــی بــرادر یــوســفـت را بـبـیـن گشته پــرپــر بار دیـگــر ببــیــن اشــک و دردم همچــو غــارت زده گــریه کــردم آه و واویــلا آه و واویــلا ؛ آه و واویــلا آه و واویــلا ********************************** بــوده یک پــیــرهن جــوشــن تــو وای مــن تــیـغ تــیــز و تــن تـــو بــی زره بــودنــت درد ســر شــد جسمت ای لالــه پــاشیــده تــر شد آه و واویــلا آه و واویــلا ؛ آه و واویــلا آه و واویــلا ********************************** این مشبــک تنـت شد ضــریــحــم پا مکــش بر زمیــن ای ذبــیــحــم بـر تو این عیــد قــربــان مبــارک قــد کشیــدی عــمــوجــان مبارک آه و واویــلا آه و واویــلا ؛ آه و واویــلا آه و واویــلا ************************************************** حضرت علی اصغر (ع) بر گــل فــاطــمــه بــستــه شـد آب رنـگ گــلــها شــده رنگ مهتــاب ای عطش خـون دل لشکــر اوست از همه تشنــه تـر اصــغــر اوست اصغـرم اصغـرم لایی لایی؛ اصغـرم اصغـرم لایی لایی ************************************ از عـطـش دیــده هــا شد شب تــار وای من طفــل و این رنــج بسیــار مــادرش مــانــــده در چــاره ی او نوحه خــوان گـشـته گهــواره ی او اصغـرم اصغـرم لایی لایی؛ اصغـرم اصغـرم لایی لایی ************************************ کودک است این که جـنگــی ندارد هر چه پیش آیــد او جــان سپــارد حــرمــلــه گــل کجــا بوســۀ خـار نا نجیب این بُوَد طـفـل شیـرخـوار اصغـرم اصغـرم لایی لایی؛ اصغـرم اصغـرم لایی لایی ************************************************** حضرت علی اکبر (ع) پر شد از بوی گل؛ دشت و صحـرا شد جــگــر گــوشــه ام اربــاً اربـا این شــکــســتــه قــمــر دیـدنی شد چون عـروج پــسـر دیـــدنــی شــد وای علی وای علی اکبر من؛ وای علی وای علی اکبر من ************************************ قــطــعه قــطــعه تنت در کــنــارم نیــمــه جــان در عبــا می گــذارم جمع این جسم پــاشیده سخت است خنده بر داغ غمــدیــده سخت است وای علی وای علی اکبر من؛ وای علی وای علی اکبر من ************************************ دیــده وا کـن به لب جــان رسیــده پــای عــمــه به مــیــدان رســیــده پشت دیــن خــم شــد از مــاتــم ما چــشــم نــامــحــرم و مــحــرم مـا وای علی وای علی اکبر من؛ وای علی وای علی اکبر من ************************************************** حضرت عباس (ع) علــقــمه در غــمــم نوحه خــوانده چــیــزی از پــیــکــر من نمــانـده بیــن چــه شــد بـا مــه آل هــاشــم قــدّ ســقــا شـده هــمــچــو قــاســم الـوداع الـوداع ای بــرادر؛ الـوداع الـوداع ای بــرادر ********************************** بســکــه تــیــر آمــده بــر تــن من خــون کند گــریــه این جـوشن من بــر زمین خــوردنــم دیــدنــی شـد پـــاره پــاره تــنــم دیــــدنــی شــد الـوداع الـوداع ای بــرادر؛ الـوداع الـوداع ای بــرادر ********************************** من کــه دستــی به پیــکــر نــدارم ازغــــم غــربــتــت بــی قــــرارم دیــده را بــستــه خـون جــبــیــنـم بــستــن دست خــواهــر نــبــیــنـم الـوداع الـوداع ای بــرادر؛ الـوداع الـوداع ای بــرادر ************************************************** شب عاشورا امشــب ای قــبــلــه ام می تــوانــم تا ســحــر با تو قــرآن بــخــوانــم عـصــر فــردا کــنــم من نــظــاره می شـود مــصحــفــم پــاره پــاره الوداع الوداع ای حسین جان؛ الوداع الوداع ای حسین جان ************************************ بــهــر فــردا تو فــکــر کــفـن کن کهنــه پــیــراهنــت را به تــن کـن بیــن دل مــضــطــر خـواهرت را در بــیــاور تـو انــگــشــتــرت را الوداع الوداع ای حسین جان؛ الوداع الوداع ای حسین جان ************************************ خــوش بــود روی مــاه تـو دیــدن از لبـت صــوت قــرآن شــنــیــدن وای من روی ماه و لــگـد کــوب وای من این لب و بــوســه چـوب الوداع الوداع ای حسین جان؛ الوداع الوداع ای حسین جان ************************************************** روز عاشورا یا عــلــی از نجــف کن نــگــاهــم نیــمه جــان شــاهــد قــتــلــگــاهم سنگ و پیــشــانی عــرش رحمان تــیــر ســه شعــبــه و قـلب قــرآن آه و واویــلا آه و واویــلا ؛ آه و واویــلا آه و واویــلا ********************************** قلب عـصمت پــریشــان به من شد خواهــرت با عــدو هم سخــن شـد دست خـود را روی ســر نــهــادم تو زمــیــن خــوردی و من فــتادم آه و واویــلا آه و واویــلا ؛ آه و واویــلا آه و واویــلا ********************************** نــوح کــربــبــلا غــرق خـون شد پــیــکــر یــوســفــم لاله گــون شد پیش چشمم به غــارت کفــن رفت از تــن یــوســفــم پــیــرهـن رفت آه و واویــلا آه و واویــلا ؛ آه و واویــلا آه و واویــلا
: امتیاز
|
ذکر نوحه دوازده شب اول محرم 3
ای نــور چشم عــالمیـن جانــم فـدایت یا حسیــن ای رُكــن ایـــمــــانــــم مــولا حــسـیـن جــانــم *************** فـــدای راه دیــن شــدی تشنه نقـش زمین شــدی زین غــصه گــریــانــم مــولا حــسـیـن جــانــم *************** كنــار جســم بی ســرت با گریه گفته خــواهرت ای یــار عــطــشــانـــم مظلــوم حسیـن جــانــم *************** با اشك و شور و زمزمه ببــیــن عزیــز فــاطـمه بــا نــا مَــحـــرمــانــــم مظلــوم حسیـن جــانــم *************** دلــهــــا بـــود آواره ات داغِ تــن صـد پــاره ات شــــد قــاتــــل جـــانــم مظلــوم حسیـن جــانــم *********************************** مسلم ابن عقیل ای مصطفی را نورعین میا به كــوفـه یا حسیــن ای جــــان جــانــــانـــم مــولا حــسیــن جــانــم *************** دارُالامــاره مـــقـــتــلــم كــرده هــوای تــو دلــم ای مــهــــر تــابــانــــم مــولا حــسیــن جــانــم *************** آیــی اگــر ای مــقــتــدا با اهل بیت خــود مــیــا زیــن غــم پــریـشــانــم مــولا حــسیــن جــانــم *********************************** ورود كاروان به كربلا با محنت و رنــج و بـلا حسیــن رسیده كــربــلا نــالــــه زنــــد زهــــرا صــــــد آه و واویــــــلا *************** اینجا شود محشــر به پا سـرها همه از تن جــدا از كــــیــنــه ی اعــداء صــــــد آه و واویــــــلا *************** اینجا به چــشمــان تری نوحـه بخــواند مــادری در مــقـــتــل غــــم هــا صــــــد آه و واویــــــلا *********************************** حضرت رقیه (س) شمع و چـــراغــم آمدی با ســر ســراغــم آمدی ای حـــجـــت یـــكـــتــا خـــوش آمـــدی بـــابــا *************** ای مونس و غمخوار من نیـلــی شده رخـسـار من چـون مـــادرت زهـــرا خـــوش آمـــدی بـــابـــا *************** طـفـل سـتــم كـشـیــده ام در كــودكی خـمـیــده ام از شــــــدّت غـــمـــهـــا خـــوش آمـــدی بـــابـــا *********************************** طفلان حضرت زینب (س) و اصحاب امام حسین (ع) فــرمــانروای عــالمیــن نِعم الاَمیــری یا حسیــن مـــولا یــــــا ثـــــار الله یــــا أبــــاعــــــبـــــدالله *************** دلـهــا هـمـه بی تــاب تو فــدای تــو اصحــاب تو گــویــم بـــه ســوز و آه یــــا أبــــاعــــــبـــــدالله *************** حقّ دو طفل خـواهـرت ما را نــمــا خــاك درت تـا نــشــویـــم گــمـــراه یــــا أبــــاعــــــبـــــدالله *********************************** عبدالله ابن الحسن عبــدالَّــهــم عبــداَّلــهــم من عــاشــق ثــارُالَّــهـم مــولای عــــطــشــانــم عــمـو حـسیــن جــانــم *************** از خیمه با اشك و بكــاء رسیــده ام پــیــش تو تـا فــــدا كــــــنم جــــانــــم عــمـو حـسیــن جــانــم *************** در راهت ای مولای من دستـم جــدا گــردد ز تن ای ركــــن ایــــمــــانــم عــمـو حـسیــن جــانــم *********************************** قاسم ابن الحسن من قـاسم دلخــــستــه ام با سیــنــۀ بـشـكستــه ام مــرثــــیه مـیــخــوانـــم عــمـو حـسیــن جــانــم *************** خونین تن و زار و حزین پا می كـشـم روی زمین بــا كــام عـــطــشــانـــم عــمـو حـسیــن جــانــم *************** من زیــر سُمِّ مــركـب و تو میشوی جان بر لب و زین غــصه گــریــانــم عــمـو حـسیــن جــانــم *********************************** حضرت علی اصغر (ع) ای كــودك جــانبـاز من ای آخــرین ســرباز من ای لالــــۀ پــــــرپــــــر لای لای عــلـی اصغــر *************** قـتـلگـهـت ای جــان من بــاشد روی دستــان من غــرقـه به خون حنجــر لای لای عــلـی اصغــر *************** شد حـنـجــرت دریــده و قــدّم ز غــم خــمــیـده و گــویــم بــه چــــشم تــر لای لای عــلـی اصغــر *********************************** حضرت علی اکبر (ع) تــازه جــوانــم اکــبــرم روح و روانـم اکــبــرم ای شــبــه پــیــغــمــبــر جــانــم عــلــی اکــبــــر *************** گـریـانِ داغت خـواهرت شد إربــاً اِربـاً پیکــرت گــویــم بــه چــــشم تــر جــانــم عــلــی اکــبــــر *************** گشتــه بهــار تو خــزان گریَد بــرایت در جِنــان صــدّیــــقــــۀ اطــهــــر جــانــم عــلــی اکــبــــر *********************************** حضرت عباس (ع) ای ســاقی لب تشنگــان قدّم شد از داغت کـمـان ای جــــان جــانــــانــــم ســــقــــای طــفــلانــــم *************** ای یــوسف ام الـبـنــیـن بیــنــم تو را نقش زمین بــا چــشــم گــریــانــــم ســــقــــای طــفــلانــــم *************** ای لالـه و ای یــاس من عبــاس من عــبــاس من بــنــگــر پــریــشــانــــم ســــقــــای طــفــلانــــم *********************************** شب عاشورا آمـد شبِ اشــک و دعــا عــالــم شــده دارالـعــزا نـــالــه زنــــد زهــــــرا واویــــــــلا واویــــــــلا *************** امشب روان اشک از دوعین زیـنب بُود نــزد حسیــن امّــــــا وای از فــــــردا واویــــــــلا واویــــــــلا *************** فردا حسین بی سـر شود چون لاله ای پـرپر شود تــشــنـه در این صحــرا واویــــــــلا واویــــــــلا *********************************** روز عاشورا گشته مصیبت بی کـران ای مهدی صاحب زمان شــــد روزِ عـــاشــــورا تــســلــیــت ای مـــــولا *************** جدّت حسین سر می دهد عبــاس و اکــبر می دهد در وادیِ غـــــمـــــهــــا تــســلــیــت ای مـــــولا *************** خــنجــر شــمــر بی حیا بر حنجــر خــون خــــدا نـــالــــه زنــــد زهــــرا واویــــــــلا واویــــــــلا ************************************ شام غریبان افــکــنــده دشمن از جـفا آتش به جـان خیــمــه ها دلهــا پــریــشــان اســت شــامِ غــریــبــان اســت *************** در خیــمه شمس عـالمین مولا علـی بن الحـسـیــن تــب دار و نــالان است شــام غــریــبــان اســت *************** زهــرا به چشــمِ تر شده بر پیکــری بی سـر شده دلخون و گــریــان است شــام غــریــبــان اســت
: امتیاز
|
ذکر نوحه دوازده شب اول محرم 2
ای پسر فــاطمه، ای به نـبی نور عین كوفه ندارد وفـا، كــوفه میـا یا حسیـن یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین ********************************************* بی كس و تنهایم و، آمـده جــان بر لبـم موقــع جان دادنــم، خـونـجـگــر زینبم یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین ********************************************* ای كه بیاد غمت؛ گریه كند خاص و عام وقت شهادت حسین بر تو نماییم سلام یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین ********************************************* ورود كاروان به كربلا مرثیه خوانی كنم، با غـم و رنج و بلا حــاجـی زهــرا شده، وارد كــربــبـلا واویـلا واویـلـتا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا ********************************************* ناله كند زینـبش، با دلی از غم حــزین خیمه به پا میـكـنـد، یــوسف ام البـنـین واویـلا واویـلـتا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا ********************************************* میشود اینجا چه ها، محشر كبری به پا رأس حسین می شود، با لب تشنه جدا واویـلا واویـلـتا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا ******************************************************* حضرت رقیه (س) لالـۀ زهرا بگو، یــاسمنت در كجاست ای سرغرقه به خون، پس بدنت دركجاست یا ابتـا یا حسیـن؛ یا ابتـا یـا حسیـن؛ یا ابتـا یا حسیـن؛ یا ابتـا یـا حسیـن ********************************************* ای پسر فــاطمه جرم و گنــاهم چه بود دیده گشا و ببین صورت من شد كبـود یا ابتـا یا حسیـن؛ یا ابتـا یـا حسیـن؛ یا ابتـا یا حسیـن؛ یا ابتـا یـا حسیـن ********************************************* رفتــی و از زندگی سیــر شدم ای پـدر از غــم هجــران تو پیــر شدم ای پــدر یا ابتـا یا حسیـن؛ یا ابتـا یـا حسیـن؛ یا ابتـا یا حسیـن؛ یا ابتـا یـا حسیـن ******************************************************* طفلان حضرت زینب (س) حــقّ دل خسته و اشــك روانــم حسیـن رخصت میــدان بده بر پســرانم حسین حسین من حسین من؛ حسین من حسین من؛ حسین من حسین من؛ حسین من حسین من ********************************************* با دم یا فــاطــمه هــوایی ات میـشـویم هم دو گلم هم خودم فدایی ات میـشویم حسین من حسین من؛ حسین من حسین من؛ حسین من حسین من؛ حسین من حسین من ********************************************* بــده اجــازه حسین تو را به حقّ خــدا تا دو عزیـزم شوند در ره تو سـر جدا حسین من حسین من؛ حسین من حسین من؛ حسین من حسین من؛ حسین من حسین من ******************************************************* عبدالله ابن الحسن سوخت دل زار من، از شرر غصه هات آمدم از خیمه گاه تا كه کنم جان فـدات عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین ********************************************* ای بدنت لاله گون داغ تو از حد فزون عموی مظلوم من از چه شدی غرق خون عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین ********************************************* نشسته خــاك بــلا به مصحف روی تو چه بی حیـایـی زده نیــزه به پهلوی تو عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین ******************************************************* قاسم ابن الحسن قــاسمـم و داده ام به عــاشــقــی آبــرو شـدم شبـیـه عـلـی؛ برس به دادم عــمو عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین ********************************************* به مكتب عاشقی به قلب زار و حــزین تشنــه شوم جــانـفــدا پا بكشم بر زمین عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین ********************************************* سینه شـكـسته شــوم به ناله و زمــزمه زنــده شده گــویــیا مصـائب فــاطـمـه عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین؛ عموحسین عموحسین ******************************************************* حضرت علی اصغر (ع) می زنی آتش مــرا ای همه هستم علی كه میزنی دست و پا به روی دستم علی لای لای علیّ اصغرم،لای لای علیّ اصغرم،لای لای علیّ اصغرم،لای لای علیّ اصغرم ********************************************* سه شعبۀ آن لعین حـنـجر پــاكت درید شدی عزیز دلم به پیش چـشـمـم شهیـد لای لای علیّ اصغرم،لای لای علیّ اصغرم،لای لای علیّ اصغرم،لای لای علیّ اصغرم ********************************************* حــال تو و غــربت و مــرثیــۀ آب آب قلب من و غصه و حال خـراب رباب لای لای علیّ اصغرم،لای لای علیّ اصغرم،لای لای علیّ اصغرم،لای لای علیّ اصغرم ******************************************************* حضرت علی اكبر (ع) ذكــر غــریبــانــۀ نوحــۀ زهــرا شدی ز هجمۀ نیــزه ها تو إربــاً إربــا شدی یا ولدی یا عـلی؛ یا ولدی یا عـلـی؛ یا ولدی یا عـلـی؛ یا ولدی یا عـلـی ********************************************* از رخ خــونین تو جلــوۀ حق منجــلی مصحـف پــاره شده یــوسف لیلا عـلی یا ولدی یا عـلی؛ یا ولدی یا عـلـی؛ یا ولدی یا عـلـی؛ یا ولدی یا عـلـی ********************************************* از وسط معــركه با بـدنِ غــرق خــون عمۀ خود را ببین از غــم تو لالـه گون یا ولدی یا عـلی؛ یا ولدی یا عـلـی؛ یا ولدی یا عـلـی؛ یا ولدی یا عـلـی ******************************************************* حضرت عباس (ع) سائل در گــاه تو شد شــرف عــالمیــن ببین كه دستم فتاد به راه عشقت حسین یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین ********************************************* ببین كه در علقمه تیر به مشکـم رسید شود به شرمندگی ساقی طـفـلان شهید یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین ********************************************* شده به مــوج غــم و وادی احـساس تو الـعـطـش كــودكــان قــاتــل عبــاس تو یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین؛ یا سیدی یا حسین ******************************************************* شب عاشورا لیلۀ اشك و عــزا موسم هجــران رسید به عصر فـردا شود عزیز زهرا شهید واویـلا واویـلـتا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا ********************************************* چه نیزه ها میخورد به دست و بازوی او به سینـۀ خـسـتـه و به عمق پهلـوی او واویـلا واویـلـتا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا ********************************************* مادر او نوحه خوان به دیدۀ خون فشان اهل و عیـالش شـوند أسیــر نامحـرمان واویـلا واویـلـتا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا ******************************************************* وداع امام حسین (ع) زنم صدایت حسین به آه و چشمــان تر برو به میـدان ولی یك كــمی آهسته تر حسین من حسین من؛حسین من حسین من؛حسین من حسین من؛حسین من حسین من ********************************************* تو می روی و شود قـامت زینب كمان دخـتـر زهــرا شود أسیــر نامحــرمان حسین من حسین من؛حسین من حسین من؛حسین من حسین من؛حسین من حسین من ********************************************* ذریــۀ حــیــدر و كعـب نــی و سلـسله به راه كـوفه شود هـمـسـفـرم حــرمله حسین من حسین من؛حسین من حسین من؛حسین من حسین من؛حسین من حسین من ******************************************************* شام غریبان مــرثــیــه خوانــی شده كــلام آلِ عبـأ شــعــله زنــد آتــش از خیــام آلِ عبــا واویـلا واویـلـتا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا ********************************************* پیـكــر بی سر بُوَد میان گــودال خــون وَ از كــواكب شده زخــم تن او فـزون واویـلا واویـلـتا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا ********************************************* از این مصائب فتد به قلب عالم خروش زِ دختران یتیم خون شده جاری ز گوش واویـلا واویـلـتا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا؛ واویـلا واویـلـتـا
: امتیاز
|
ذکر نوحه ده شب اول محرم 1
شده آوای جان من به آه و چشم گــریـان میا كوفه میا كوفه حسین جانم حسین جان من از دار العماره ** كنم بر تو اشاره ** به زخم بی شماره حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** به راه عشقت ای مولا ز جانم دل بریدم به غیر از طوعه در كوفه جوانمردی ندیدم دل من بی شكیب است ** وَ دردم بی طبیب است ** سفیر تو غریب است حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** الا ای لاله تو آخر شوی پرپر حسین جان تو آیی درهمین كوفه ولی با سر حسین جان گل خیرالنسایی ** به عالم مقتدایی ** هلال نیزه هایی حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ********************************************************** ورود كاروان به كربلا امان از غربت و رنج و بلا آه و واویلا رسیــده قــافــلــه كــربـبـلا آه و واویــلا چه پیری چه جوانی ** به دل سوز عیانی ** من و مرثیه خوانی حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** زمین كــربــلا مهمــان برای تو رسیـده عزیز فــاطـمه گردد همینجا سر بــریده امان از این عزایش ** دل غم آشنایش ** سرِ از تن جدایش حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** همین جا می چكد از دیده اشك دانه دانه همین جا میخورد زینب ز دشمن تازیانه امان از ظلمِ اعدا ** شرار اشك زهرا ** هجوم كعب نی ها حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ********************************************************** حضرت رقیه (س) شده نیــلی ز سیــلی ماه روی دختــر تو ببین بــابا خمیــده قــامتـم چون مــادر تو خروشم حیدری شد ** رخم نیلوفری شد ** عزایم مادری شد حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** ز جان شعر بلا را خواندم و دیگر بماند سـرت بر دامنـم بـنـشـانـدم و دیگر بماند شب و شوق جدایی ** من و درد جدایی ** وَ دست بی حیایی حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** مرا با خود ببرامشب به سوی عرش رحمان خجالت میكشم از خواهرت دیگر پدر جان ولیِّ جان من شد ** ز غم گریان من شد ** بلا گردان من شد حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ********************************************************** طفلان حضرت زینب (س) فــتاده داس فـتـنـه در میـان باغ و گلشن گــلان زیـنـبی پرپر شوند از ظلم دشمن دو نور هل اتایی ** دو یاس مصطفایی ** دو یار كربلایی حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** یَــلان زینبی كشته شدند از جور و كینه زند نــالــه بر آنها دخت طاها در مدینه شده محشر به صحرا ** ز سوز آلِ طاها ** امان از اشك زهرا حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** بگوید خــواهــر مظـلومه ای با دیــدۀ تر حسین جان بچه های من فـدای راه رهبر تو بر ما مقتدایی ** گل خیر النسائی ** بر آنها كن دعایی حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ********************************************************** حُر ابن ریاحی منم حـرّ خطاکار و خجــالت از تو دارم زجُرمم در گذر ای عشقِ تو دار و ندارم به قربان کمالت ** تجلّی جمالت ** کِشَم از تو خجالت حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** ز فَرطِ غفلت و عصیان شدم حیران و گمراه خدایا کن عنایت تا که برگـردم از این راه بر این عاصی نگاهی ** به حرّ ابن ریاحی ** الهی یا الهی حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** ز نامِ این صحابه نورِ حق گــردیده ظاهر زهیر و عابس و جون و حبیب بن مظاهر رود دل سوی بالا ** به یاد باکری ها ** به گلبانگ یا زهرا حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ********************************************************** عبدالله ابن الحسن گرفتم آتش از این سوز آهت ای عموجان ز خیمه پر زدم تا قتلگاهت ای عمـوجان بِنفسی أَنتَ مولا ** تَنَت خونین به صحرا ** چه اوضاعی واویلا حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** ندارم از غم تو راهِ چـاره یا بن الــزهرا خودم دیدم تنت را پاره پاره یا بن الزهرا فلک محزون واویلا ** دلم مجنون واویلا ** تنت پر خون واویلا حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** ندارم مِهر تو در جان و دل حدّ و نهایت شــده دستــم جــدا در راهِ یــاریِ ولایت به قلبم راز عشقت ** منم سرباز عشقت ** شدم جانباز عشقت حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ********************************************************** قاسم ابن الحسن شده آتشکــده زین غــم قــلوبِ آل هاشم ز دامان عـمـو جانش شده معراجِ قـاسم سِپِهرِ آبرو شد ** غمش بغض گلو شد ** فداییِ عمو شد حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** غــمِ تـنـهـاییت بر این دلِ زارم نـشـسـته عمو جانم بیا که من شدم سیـنـه شکسته شده زنده خدایا ** به روی خاک صحرا ** دوباره یادِ زهرا حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** به حفظ مکـتـب اسلام و قــرآن جانفدایم که مـن آیـیــنــۀ روی، امــامِ مجـتـبـایــم مقام بی نهایت ** شدم نور هدایت ** فداییّ ولایت حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ********************************************************** حضرت علی اصغر (ع) ببین از غربتت دلخون و گـریانم عزیزم زدی تو دست و پا بر روی دستانم عزیزم شدم محزون و مضطر ** شدی از کینه پرپر ** گل لب تشنه اصغر علی جانم علی جان؛ علی جانم علی جان(۲) ***************************** کسی چون من مصیبت در همه عالَم ندیده که تیــر آن حــرامی حـنجر پاکت دریده چو تیر کین رها شد ** خدا داند چه ها شد ** سرت آخر جدا شد علی جانم علی جان؛ علی جانم علی جان(۲) ***************************** اگر چه داغ غمهایت ربوده صبر و تابم حَـزیـنـت هستم و در فکرِ احــوالِ رُبابم به دل جز غم ندارد ** به یادت غصه دارد ** ز چشمش خون ببارد علی جانم علی جان؛ علی جانم علی جان(۲) ********************************************************** حضرت علی اکبر (ع) خدایا غرقِ در خـون شد گلِ پیغمبرِ من جوانم دست و پا زد پیش چـشمانِ تر من به روی خاک صحرا ** به پیش چشم زهرا ** تنش شد اِرباً اِرباً علی جانم علی جان؛ علی جانم علی جان(۲) ***************************** رخ پر خــون او بــوسیدم و آتش گرفتم تنش را پــاره پـاره دیـدم و آتش گـرفتم گل خوش رنگ و بویم ** ببین بغض گلویم ** سپیدی های مویم علی جانم علی جان؛ علی جانم علی جان(۲) ***************************** شد اسماعیـل من قـربانی احیـای مکتب در این مرثیۀ محنت امان از قلب زینب بگوید دل پریشان ** به سوز و چشم گریان ** علی جانم علی جان علی جانم علی جان؛ علی جانم علی جان(۲) ********************************************************** حضرت عباس (ع) کنــار عـلـقـمه غــوغــا شده آه و واویلا پر از عطر خوش زهرا شده آه و واویلا شده پرپر گل یاس ** بگو با شور و احساس ** ابوفاضل یا عباس ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل یا عباس ( ۲ ) ***************************** فتاده دست خونینش به روی خاک صحرا ز داغ سینه سوزِ او بخواند نوحه زهرا دلم غرق عزا شد ** به داغت مبتلا شد ** که دستانت جدا شد ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل یا عباس ( ۲ ) ***************************** بیا مولا ببین گشته غــمِ من بی قــریـنه که سقایت شده شرمنده از روی سکینه غم تو در گِلِ من ** شد ای جان و دل من ** خجالت قاتل من ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل یا عباس ( ۲ ) ********************************************************** شب عاشورا رسیده لیلۀ اشک و شبِ دلهای سـوزان شبِ سوز مناجات و دعا و صوت قرآن شود فردا جفایی ** رسد وقت جدایی ** حسین گردد فدایی حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** نگــاه نــافذ او حــل کند هر مشکـلی را مناجات عـلـی اکبــر رُبــاید هر دلی را خدا دل بی شکیب است ** وَ دردم بی طبیب است ** که بابایم غریب است حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** چو یک لاله در این صحرا شود پرپر خدایا شود فــردا حسین بن علی بی سر خدایا به لب دارم کلامی ** به لب هایش سلامی ** امان از تشنه کامی حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ********************************************************** وداع امام حسین (ع) کنی رو سوی میدانِ بلا با کـام عطشان کمی آهسته تر ای نور چشمانم حسین جان دلم در آرزویت ** فدای ماه رویت ** زنم بوسه به رویت حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** به قلبــم کــوهی از داغ فِــراق تو نهفته ز سوز جــانگـداز من فلک آتش گرفته پس از تو ای یگانه ** زِ دژخیم زمانه ** خورم من تازیانه حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛ ***************************** تمــامیِ وجــود من شد از ماتــم لبــالب سزد از هجر رویت جان دهد غمدیده زینب دلم زار تو باشد ** خدا یار تو باشد ** نگهدار تو باشد حسین جانم حسین جان؛ حسین جانم حسین جان؛
: امتیاز
|
زبانحال حر خطاب به سیدالشهدا علیه السلام
من آن حُرم که حُریّت عطا کرده است مولایم مخوانیدم دگـر حُـرّ یزیـدی، حُرّ زهرایم اگرچه ذرهام، در دامن پُـرمهر خورشیدم اگرچه قطره بودم، وصلِ دریا کرد دریایم اگر دامان مهرش را نگیرم، اوفتـد دستم گر از کویش گذارم پای، بیرون، بشکند پایم اگرعباس گوید دست و سر، سازم به قربانش وگـر اکبــر پسنـدد، کشتـۀ آن قد و بالایم زچشمم اشک خجلت بود جاری، بخت را نازم که هم بخشید، هم اذن شهادت داد مولایم تمنایم فقط ایـن است از ریحـانــۀ زهــرا که با خون جبینم آبرو بخشد بـه سیمـایـم صـدای گریۀ اصغـر ز قحط آب، آبم کرد لب خشکیدۀ عبـاس، آتـش زد به اعضایم چه بیرحمید اهل کوفه! من با چشم خود دیدم ترک خورده است از هُرم عطش لبهای آقایم تماشاییست لبخندم اگر بـا چشم خود بینم کـه مولایـم کنـد بـا پیکـر خـونین تماشایم بسوزانید و خاکستر کنیـد از پای تا فرقم من آن پروانهای هستم کز آتش نیست پروایم زخجلت خواست تا ازتن شود روحم برون میثم حسینبـنعلـی بـا یـک تبـسـم کـرد احیایم
: امتیاز
|